در کتاب “فن سینما و بازیگری در سینما” نوشته پودوفکین، سبک های تدوین سینمایی را به صورت تدوین تضادی، موازی، نمادگرایی، همزمانی، لایت موف بیان میکند. در منبع دیگری از جمله، کتاب ” شکل فیلم” و نیز مقاله “روش های تدوین” اثر آیزن نشتاین، شیوه هایی چون تدوین متریک، تدوین تونال، تدوین اورتونال، تدوین هوشمندانه را مطرح کرده است. از طرفی با بررسی و پژوهش بر روی فیلم هایی که در آغاز به روی کار آمدن سینما بر روی صحنه رفت، بخصوص در دهه های بیست و سی قرن بیستم میتوان سبک ها و شیوه هایی من جمله، تدوین موازی، مشابه، متضاد، ریتمیک، متریک،ذهنی، ساختاری، تونال، اورتونال، لایت موتیف، کنترپوئن، پلی فونیک مطرح کرد که در مطالب ذیل به صورت جداگانه به آنها پرداخته خواهد شد.
بنابراین برای کسب اطلاع از انواع سبک های تدوین سینمایی، میتوانید مطالب رسانه فارسی در این باره را دنبال نمایید.
تدوین سینمایی – تدوین موازی
در این روش، دو واقعه در موازات نشان داده میشود. بدین شکل که به منظور افزایش هیجان و تأثیرگذاری فیلم برش از نمایی به نمای دیگر انجام میگیرد. اولین بار که این سبک با فیلم سرقت بزرگ قطار ساخته ادوین اس پورتر(1903) به نمایش گذاشته شد، به عبارتی با یک نوآوری و ابداع همراه بود. در صحنهای از این فیلم، سارقان پس از سرقت پا به فرار میگذارند، نمای این صحنه با نمای تعقیب و گریز که با پلیس داشتند، به صورت تدوین در سینما آن هم از نوع موازی برش داده میشود. در این گونه از تدوین که در مکان های مختلفی ایجاد شده است میتواند به صورتی که در دو نقطه از یک مکان است به طور مثال در یک اتاق ایجاد گردد. به طور کلی در طی گذر زمان، برش یک صحنه تا صحنه دیگر به وجود میآید و در یک مرحلهای از زمان به هم برخورد میکنند و نتیجهای که در انتظارش هستید، ایجاد میگردد.
در مثال دیگری از نوع موازی تدوین سینمایی، میتوان به فیلم مردی از آران (1933-1934) اشاره نمود و دو رخداد را در موازات هم میتوان برش داد.
نمای اول، صحنهایست که در دریای مواج در حرکت است و نمای دوم سعی و کوششی است که همسر مرد آرانی در کنار ساحل انجام میدهد. به طور کلی دو واقعه که در نماها اتفاق میافتد، نسبت به هم در سه وضعیت یعنی وحدت زمان، مکان، ایده ایجاد میگردد.
مرد آرانی نمونهای از دو ر فتار میباشد که بر مبنای وحدت زمان به یکدیگر برش یافتند و از طرفی، برش نمای زن در ساحل و مرد در دریای طوفانی و مواج از طریق زمان واحد ایجاد میگردد.
در فیلم کسوف ساخته کیومرث درم بخش(1361) تدوین سینمایی آن هم از نوع موازی به صورت شاعرانه شکل میگیرد. در این حالت سازنده فیلم در حالی سعی کرده که وحدت زمانی ر ا فکر و اندیشه مرگ و زندگی را به صورت شاعرانه بیان کند. پیرمرد معدنچی که بیشتر عمر و جوانی خود را در معدنی سپری کرده، زمانی که در حال قدم زدن در فضای سبز و خرم روبروی منزلش در تصویر به نمایش گذاشته میشود. این گردش با رو به رو شدن با خرابه های در حال عبور از آنها ناراحتی و غم او را دو چندان میکند. این خرابه ها و خانه های تخریب شده نمادی از از پی هم گذشتن دوران جوانی مرد است و به عبارتی تخریب شدن دنیای درون پیرمرد است. در حالیکه این نما با شادی گذر کردن پسر معدنچی از استخدام شدن در معدن را که مسئله تدوین در سینمای آن به صورت موازی برش داده شده است. این جریان تقابل بین حرکت مرد به سوی مرگ و پسرک به سوی زندگی را به تصویر میکشد.
در کارکرد سوم تدوین در سینما از نوع موازی دو نما بر مینای وحدتی که در ایده وجود دارد برش داده میشوند و هیچگونه تشابه از نظر موقعیت زمانی – مکانی بر آنها وجود ندارد. در فیلم جام حسنلو به کارگردانی محمدرضا اصلانی(1364)، تصویرهایی از عتیقهای که متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد است، که در آن یک نمای بزرگی از تصویر چشم یک انسان برش داده شده است. تکرار این تصویر به جهت تدوین در سینما لایت موتیف از نوع موازی میباشد که بر مبنای دو ایده به هم برش داده شدهاند.
تدوین سینمایی – تدوین مشابه
در این نوع از تدوین سینمایی، دو نما از یک فیلم بر مبنای تشابه فیزیکی برش داده میشوند. فیلم باغ وحش هانستر(1962) نمونه بارزی از این نوع تدوین در سینما میباشد. در این فیلم، هانستر از طریق تدوین تشابه و به کمک مونتاژ شکل های مختلفی از چهره انسان، حیواناتی زیبایی به مانند میمون و … را خلق میکند. در فیلم های مستند ایرانی این نوع از تدوین سینمایی بیشمار است.
در نمونه دیگری از تدوین سینمایی از نوع مشابه میتوان به فیلم جشن سده، ساخته منوچهر عسگری نسب(1347) نام برد. یک نما، هنگامی که موبد آتش بر روی خرمن میگذارد، در نمای دیگر، در همان لحظه مردی را نشان میدهد که سیگار خود را روشن میکند. تدوین سینمایی از نوع مشابه را میتوانیم در شعله کوچک فندک در مقابل شعله آتش گرفتن خرمن را شاهد باشیم و به نوعی یک طنز را هم در لابلای تصاویر مطرح میکند.
در مثال دیگری، در فیلم ضامن آهو ساخته پرویز کیمیاوی(1350) یک نما در حال سوختن شمع خم شده با نمایی که امام جماعات مسجد به هنگام رکوع به صورت تدوین مشابه برش داده شده است. و در بخش دیگری از این فیلم نمای شمعی که اشک آن را به تصویر کشیده با نمای صحنهی زنی را نشان میدهد در پای ضریح امام رضا با چهرهای اشک ریخته به زیارت مشغول است.
انتخاب میان تدوین متضاد و تدوین کنتراست
در این گونه از تدوین در سینما از بر حسب اختلاف و تضادی فیزکی که در نماها وجود دارد به برش آنها میپردازند. به عنوان مثال نمایی از فرد چاق با نمای فرق لاغر یا در نمونه دیگری نمای یک فرد سیاه پوست با یک فرد سفید پوست را میتوان برش داد. به هر حال این نوع از تدوین در سینما آن هم فیلم های مستند کارکردهای ویژه و خاص خود را دارد.
فیلم تپه های قیطریه ساخته پرویز کیمیاوی(1349) که در صحنهای از آن نمایی وجود دارد که حشره به تندی در حال حرکت است. این نما را میتوان با نمای مردی از شدت خستگی و گرما به آرامی حرکت میکند بر هم برش داد. در نمونه دیگری میتوان به فیلم ضامن آهو به کارگردانی پرویز کیمیاوی اشاره کرد که در آن نمایی از زیارت فردی که در حال چنگ زد بر ضریح امام رضا میباشد و در نمای دیگری افرادی را نشان میدهد که در حال خارج شدن از صحن امام رضا را دارند را برای تدوین در سینما برش داد.
در مثال دیگری میتوان به فیلم حاج مصور الملکی از ساخته های خسرو سینایی اشاره نمود که در یک از نماهای فیلم، حاج مصور ساکت و آرام در حال خواندن کتاب است و در نمای دیگری که در خیابان پر رفت و آمد، پسر او(حسن) در حال خرید میوه است را میتوان بر هم برش داد. این دو تصویر در کنار هم در حین اینکه نمونهای از تدوین متضاد میباشد، تقابل میان دو دنیاست یعنی دنیای درونی آرام و ساکت که در زندگی حاج مصور الملکی جریان دارد، با دنیای بیرونی پر ازدحام، شلوغ و خشمگین را به تصویر میکشد.
تدوین سینمایی- تدوین ریتمیک
در این مدل از تدوین در سینما، نماها را میتوان بر اساس موسیقی متن فیلم بر هم برش داد. نماهای طولانی با ماندگار زمانی بسیار(تمپو) اساس برش دادن نماها را شکل میدهد. در بارزترین این نوع از تدوین میتوان به فیلم سفالینه به کارگردانی محمود زنده نام(1376) ذکر کرد. در نماهای این فیلم که از اول تا آخر شاهد مراحل ساخت سفالین هستیم، در این میان در لابلای متن از ریتم موسیقی برای برش دو نما ملاک قرار میگیرد. در این نوع از تدوین در سینما، ریتم و ضرب موسیقی، مدت زمان حضور نما را در پرده سینما را مشخص میکند.
فیلم مستند دام ساخته فرشاد فدائیان مثالی از این نوع تدوین در سینما میباشد. در این فیلم به امور کارخانه تور بافی پرداخته است. موسیقی متن برگرفته از طبل نوازی یک مردیست که از اهالی مناطق جنوبی کشور با ماندگاری زمانی موسیقی بر روی تصاویر کارخانه توربافی و دستگاه های آنها را به نمایش گذاشته است، مبنای برش نماها را تعیین میکند. در کل نماهای فیلم مستند مذکور با یک نسبتی از هم قطع میشود و بدین ترتیب یک ریتم شینداری نمای قبلی به ریتم شنیداری نمای بعدی متصل میشود.
مستند گنجینه گوهر به کارگردانی ابراهیم گلستان(1344) از تدوین ریتمیک برای نماهای صحنه خود بهره برده است. در یک نما رامشگران دوره سلسله قاجار از طریق تصاویر روی گلدان و قلیان که بی ارتباط با آن دوران نیست با موسیقی متنی که از تدوین ریتمیک، روح و جان دوبارهای گرفته و به رقص در میآیند. چنین صحنهای از نماهای فیلم را میتوان در فیلم چهل ستون به سازندگی منوچهر طیاب (1352) اشاره نمود.
تدوین سینمایی- تدوین متریک
در این مدل از تدوین در سینما نه از طریق، موسیقی، موضوع درون قاب تصویر و… است، بلکه از نظر ریاضی و اعداد در نماهای فیلم انجام میشود. به عنوان مثال، باید در یک فیلم از نظر تمپو یا همان مدت زمان ماندگاری نما کاسته شود تا بر میزان شدت و شتاب نمای تصویر اضافه کرد. بدین ترتیب این مقدار که از طول نما کاسته میشود بر حسب واحد زمان(ثانیه) و گاهی اوقات بر مبنای قاب به اجرا در میآید. یکی از مثال ها و نمونههای قابل لمس این نوع از تدوین در سینما میتوان به تدوین موازی اشاره کرد که زمانی که از نظر اندازه طولی کاسته میشود، نقطهایست که دو اتفاق از طریق دو نما بر هم برش میخورد.
تدوین سینمایی – تدوین ذهنی
آیزن نشتاین از بزرگان عرصه سینمای مستند، در این نوع از تدوین در سینما از خطوط هیروگلیف بهره وری کرده است. خطوط هیروگلیف تنها زمینهای بود که به کمک آن میتوانست نظریه های فلسفی بر اساس دیدگاه ماتریالیستی – دیالکتیکی را در قاب سینما به تصویر بکشد. در این نوع از تدوین به طور مثال، نمای A را در کنار نمای B قرار میداد که برآیند آنها مفهوم نمای C را ایجاد مینمود. یعنی نمای Aنقش تز و نمای B نقش آنتی تز را ایفا میکرد و در نهایت C در حکم سنتز بود. برای نخستین بار این نوع از تدوین در فیلم اعتصاب(1925) به نمایش درآورد. در این فیلم بخشی از نما مربوط به کشتن و سرکوب کردن کارگران اعتصابی و نمای دیگر در مورد به سلاخی کشیدن یک گاو بود با نوعی تفسیری که از هر دو نما ایجاد میگردد میتوان تدوین در سینما از نوع ذهنی را به خوبی در آن شاهد بود. در کل در این نوع از تدوین به عبارتی نماها یکدیگر را تفسیر میکنند.
در فیلم تهران( 1351) به کارگردانی خسرو پرویزی در آن یک نما، جر و بحث و دعوای دو راننده که ماشین های هر دو به هم برخورد کرده را نشان میدهد و این نما به صحنهای از فیلم که درآن یک گاو در یک کشتارگاه را نشان میدهد و در نهایت پرویزی از طریق کمک گرفتن از تدوین موازی آن دو را بر هم برش داده است.
در فیلم “آوایی که عتیقه میشود” به کارگردانی خسرو سینایی(1364) به تقابل بین سنت و صنعت روز میپردازد. در این فیلم هنر سنتی ندافی را در مقابل سایر صنعتی شدن حرفه ها به نمایش میگذارد. این کارگردان با استفاده از تدوین ذهنی در دو نما این نابرابری را با کنار رفتن سنت به خوبی به تصویر میکشد.
در فیلم دیگری با نام حاج مصور الملکی، سینایی مردی هنرمند و معروف در عرصه نقاشی با نام حاج مصور الملکی را به تصویر میکشد که به جهت بیماری سکته مغزی دیگر قادر نیست از دستش برای نقاشی استفاده کند. او به دلیل این بیماری وکهولت سن، انزوا و گوشه نشینی در خانه را برگزیده است.
در صحنهی دیگری از فیلم حاج مصور الملکی که در یک نما از بالا ساعت دیواری قدیمی و در نمای دیگر حاج مصور را نمایش میدهد که با چهره و تصویری بیمار و رنجور در رختخواب به سر میبرد. این تدوین در سینما از نوع ذهنی بیان کننده برتری زمان بر روزگار اندوهگین حاج مصور میباشد.
تدوین سینمایی – تدوین کنتر پوئن
اگر بخواهیم بیان واضحی و سادهای بر تعریف تدوین در سینما از نوع کنتر پوئن را داشته باشیم، بایستی گفت کنتر پوئن نوعی از تدوین ذهنی است. یعنی به جای دیالکتیکی یک تصویر و یک صدا جایگزین دیالکتیک دو تصویر شده است. برای ارائه مثال میتوان به فیلم خانه سیاه ساخته فروغ فرخزاد(1341) اشاره کرد. در یک نما کودکان جزامی را میبینیم که در کلاس آن هم زنگ فارسی بر اساس مطلبی که بر کتاب فارسی وجود دارد، خدا را بابت نعمت های که عطا کرده شکرگذاری میکنند. در حالی این کودکان در به شکرگزاری مشغول هستند که بخشی از اعضای خود را در اثر بیماری جزام از دست دادند.
البته در موارد دیگری میتوان از صدایی که شنیده میشود برای کلام استفاده کرد و تصویر و صدا را به صورت تدوین کنترپوئن، دو نما را از هم برش داد. در این مورد میتوان دو مرتبه فیلم خانه سیاه فروغ فرخزاد را نام برد که در صحنهای که آفتاب بر روی افراد جزامی قرار دارد، صدای کلاغ به گوش میرسد، این دو برشدر قالب تدوین در سینما به این مفهوم است که افراد جزامی، انسان هایی هستند که از یاد برده شده اند.
تدوین سینمایی – تدوین ساختاری
این مدل از تدوین در سینما برای اولین بار در فیلم “مادر” ساخته پودوفکین استفاده شد. نماها برش داده شده شده، به جای تفسیر هم، به تکمیل هم میپردازند و علت نامگذاری تدوین ساختاری بی دلیل نیست. این تدوین حکم یک دیوار را دارد که همه آجرها در مجموع نمای کلی یک دیوار را به وجود میآورند.
در مثال دیگری به مانند، اربعین ” ناصر تقوایی با استفاده از این نوع تدوین در سینما یک مدل قیاس را ایجاد میکند. این مقایسه را با نوری که در پشت پنجره های سنتی شهر بوشهر وجود دارد در مقابل تاریکی که در اتاق حاکم است را به تصویر میکشد. به عبارتی در این نما تقوایی از تقابل نور و تاریکی که از اسطوره های ایرانیان میباشد هم استفاده نموده است. در نمای دیگری با پرچمهای عزاداری روز عاشورا، صحنه هایی از عاشورا را به نمایش میگذارد و در این هنگام آهنگی که بر متن فیلم جاریست، شدت تأثیرگذاری فیلم را دو چندان میکند.
تدوین سینمایی – تدوین نوتال
تشابه های مایه های رنگی در این نوع تدوین در سینما مبنای برش دو نما قرار میگیرد. برای اولین بار آیزن نشتاین در فیلم رزم ناو پوتکمن این مدل از تدوین را به کار برد. در صحنه ی سوگواری بر جسد بی جان واکولینجوک، رنگ خاکستری اساس برش دو نما قرار میگیرد.
تدوین سینمایی – تدوین اورتونال
در این نوع از تدوین در سینما رشد و توسعه قابل مشاهده عناصر گوناگونی از تصویر در دو نما عاملی برای برش میباشد. به طور مثال میتوان از برش تصویر یک چتر تا تصویر یک گنبد را در یک فیلم برای تدوین در سینما استفاده کرد. چتر در قطع یک گنبد نشانهای از رشد فیزیکی میباشد.
تدوین سینمایی – تدوین لایت موتیف
در این نوع از تدوین در سینما میتوان گاهی از یک نما در میان تصاویر برای تأکید موضوعی ویژه بهره برد. محمدرضا اصلانی، در فیلم جام حسنلو(1364) و چیغ (1375) با استفاده از نمای تصویری از یک چشم بزرگ در لابلای فیلم مستند به مسئله درک و شناختی اشاره میکند که با دیدن به دست میآید.
تدوین سینمایی – تدوین پولی فونیک
در این نوع از تدوین در سینما برای اولین مرتبه توسط آیزنشتاین و نیز در فیلم نبرد بر روی یخ(1938) ساخته الکساندر نوسکی در قالب پدیده نو و تازه به تصویر کشیده شد. به عبارتی رابطهای بین تصویر و موسیقی است. آیزنشتاین از آن به عنوان تدوین عمودی نیز یاد کرده است. این نوع از تدوین را میتوان در تدوین پولی فونیک هم استفاده کرد. آیزن برای اولین بار این نوع از تدوین را در فیلم کهنه و نو استفاده کرد. در این گونه از تدوین، موسیقی به صورت مولفهی عمودی(تمامی آهنگ) و افقی(نت و ملودی) در جریان است. به سخن دیگر، مولفههای افقی حرکت روبه جلو تصویر برای تماشاگر و مؤلفه عمودی عهده دار موسیقی فیلم است.
در فیلم “کهنه و نو” آیزنشتاین از این مدل تدوین در سینما استفاده کرده است. در فیلم الکساندر نوسفکی در صحنهای، حرکت دست جمعی را به نمایش میگذارد که تعدادی خطوط بهم مرتبط هستند، خط گرما، خط تغییر، خط شادی، خط صدای مردان، خط صدای زنان، خط هیکل های که بر زمین افتاده و صلیب ها که نمادی از دفن و خاک سپاریست. در این نوع از تدوین مراحل متنوعی از حرکت و خطوط را جمع نموده در یک حرکت واحد به نمایش میگذارد.
به طور کل در سینمای ایران، بندرت از این نوع از تدوین در سینما استفاده میشود. ممکن است یکی از دلایل آن پیچیدگی در ساختار آن باشد. از طرفی، منابع مستدل و کافی هم برای اثبات این موضوع وجود ندارد. فقط در فیلم “پرستش” ساخته خسرو سینایی(1349) میتوان از آن یاد کرد. در یک نما مرد نمازگزار را در مقابل پیشگاه خداوند، بسیار کوچک و خُرد در تصویر میبینیم. در تصویر از خدایی سخن به میان میآید که از آسمان به زمین رهسپار شده تا بنده خود را در زمین دیدار کند. در پایان فیلم تصویر مرد نمازگزار در فضای مسجد به عنوان پس زمینه فیلم ایجاد شده است و از یک نوع وحدت که در حال و هوای روحانی قرار دارد را به تصویر میکشد و به ذهن تماشاگر منتقل میکند. در این فیلم با موسیقی متنی که از دو ملودی(ضعیف – قدرتمند) ساخته علیرضا مشایخی میباشد، به عبارتی مفهوم دیدار خالق با مخلوق را بر آن تأکید دارد و تکرار میکند و به یکی شدن این دو ختم میشود.
در این لحظه با پایان یافتن مطالب تدوین در سینما، تیم رسانه فارسی تمام تلاش خود را نمود تا به نوعی پاسخگوی بسیاری از سوالات شما در این زمینه باشد و امیداوریم از عهده این کار به خوبی بر آمده باشیم
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.